سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حسن پر !

شنبه 85 دی 16 ساعت 5:23 عصر

* جسد سوخته کاریکاتوریست اهانت کننده به پیامبر اسلام(ص) پیدا شد
جسد سوخته طراح 12 کاریکاتور موهن به پیامبر گرامی اسلام (ص) نزدیک دفتر نشریه محل کار وی در دانمارک، پیدا شد.
بر محمد ص و خاندان پاکش صلوات ... اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و ال محمد و آخر تابع له علی ذلک .

================================

«هر آمدنی را رفتنیست و هر رفتنی را رفتنی دیگر .... کسی نفهمید آمدیم و در امتدادش فهمیدم که نیامدم ..... فقط قول بدین حداقل یادتون نره یه حسنی بود و....حتما دعا برام کنید و دوباره ردای غلامی غلامان اباعبدالله رو بپوشم .... راستی ما رو حلال کنید .....

رضا گفته بود ولی هنوز نمیخواستم باور کنم
گوشیش هم خاموش بود تا اینکه پیغام اومد ... سریع زنگ زدم ... یه نفر گوشی رو برداشت ... با آقای نظری کار داشتم ... صدا بعد کلی مکث انگار به خودش مسلط شده  آروم میگه کدوم ...... نظری؟  ؛ سریع جواب میدم حسن آقا! ... اون ور خط فقط صدای گریه میاد ... سرم گیج میره ... نمی تونم رو پام وایسم ... قاطی کردم ...

من جا مونده بودم مثله همیشه ... بچه ها رفته بودن بهشت زهرا ... احسان و مصطفی با پاسپورت ... منم آماده کرده بودم ... ولی نشد ... کلی خبرش تو خارج پیچید ولی داخل ... رفتن لب مرز ... بایکوت خبری شده بودن دستور از بالا بود ... مهدی زنگ زد بهم که یه بلاگ براشون راه بندازیم تا خبر شون رو مستقیم بزنیم تا خبرگزاری ها یه منبع داشته باشن ... بگذریم از حال وهوای اون موقع ... خوشبختانه چند تا سایت خبری هم ساپورت کردن ... زنگ میزد و خبر ها رو میداد ... زحمت عکس گرفتن یه طرف ؛ ریختنش رو نت و رسوندن به من یه طرف دیگه ... اولین باری بود که باهاش حرف میزدم ...
این آخری چند بار قرار گذاشتیم ... گروه مشورتی نهاد ... ستاد انتخاباتی ... امیر کبیر ... جلسه نقد ...  ولی هر دفعه من ...

بعد از مطلب عرفه و حج ناتمام ؛ برام یه اس ام اس زد ...
به قول خودش جزو سیستم خبر رسانی موبایلی آقای مطلع هم شده بود!
خودم را شکافتم. این بار رو میخوام دوستان بدونن با کی طرفن ....التماس دعا ....یامحمد وعلی

وقتی تلفن زنگ زد و گوشی را برداشتم اصلاً فکرش را نمی‌کردم که قرار است چه چیزهایی بشنوم.
وقتی
رضا گفت این چند وقت نت نبودی وقتی گفت تو نت یه خبرایی پیچیده  و ازت خبر دارم؟ حتی وقتی گفت که تو دیگر در این دنیای خاکی نیستی، اول در دلم خندیدم و با خودم گفتم:" حسن دوباره شوخی‌هاش گل کرده..."
موبایلت خاموش بود! ... وقتی پیغام اومد که شب اول قبر برات ... نمی تونم ... نوشتن ...به خدا خیلی سخته ... مرگ حقه میدونم ولی ...

=================================

ختم قران برای یه امل که خیلی جلوتر از ما مدرن شده ها بود!   آدرس خونه‏ی جدیدش:
بهشت زهرا... قطعه 96... ردیف 346... شماره 23... حتما یه سری بهش بزنین که تنها نباشه...


نوشته شده توسط : مطلع

نظرات دیگران [ نظر]


   1   2      >